به گزارش سایت ایران تئاتر در این نشست که به کوشش نیما دهقان و با حضور حسن ملکی؛ مترجم نمایشنامه و کتب تئاتری به عنوان سخنران برگزار شد، "ترجمه تئاتر" به خصوص ترجمه نمایشنامه با نگاهی به بخشهای مختلف کارگردانی، بازیگری و طراحی صحنه مورد بحث قرار گرفت.
حسن ملکی در آغاز سخن با بیان این که عنوان ترجمه و تئاتر در ابتدا برای من این احساس را ایجاد کرد که باید به مقابله ترجمه و تئاتر بپردازیم، گفت: ترجمه تئاتر را عنوان درستی میدانم. در ترجم
به گزارش سایت ایران تئاتر در این نشست که به کوشش نیما دهقان و با حضور حسن ملکی؛ مترجم نمایشنامه و کتب تئاتری به عنوان سخنران برگزار شد، "ترجمه تئاتر" به خصوص ترجمه نمایشنامه با نگاهی به بخشهای مختلف کارگردانی، بازیگری و طراحی صحنه مورد بحث قرار گرفت. حسن ملکی در آغاز سخن با بیان این که عنوان ترجمه و تئاتر در ابتدا برای من این احساس را ایجاد کرد که باید به مقابله ترجمه و تئاتر بپردازیم، گفت: ترجمه تئاتر را عنوان درستی میدانم. در ترجمه داستان، نمایشنامه یا مطلب فلسفی و به خصوص شعر میبینید که قدری داستاننویسی، نمایشنامهنویسی و حتی شعر وجود دارد. ترجمه در زمینههای هنری نوعی عنصر تقلید دارد که از اجزای نمایش نیز محسوب میشود. یک داستان از زبان فرانسه به فارسی "ایفا" میشود.
زهرا شایانفر:
چهارمین نشست پژوهشی مجموعه تئاترشهر با موضوع "ترجمه و تئاتر" روز گذشته در سالن کنفرانس تئاترشهر برگزار شد.
به گزارش سایت ایران تئاتر در این نشست که به کوشش نیما دهقان و با حضور حسن ملکی؛ مترجم نمایشنامه و کتب تئاتری به عنوان سخنران برگزار شد، "ترجمه تئاتر" به خصوص ترجمه نمایشنامه با نگاهی به بخشهای مختلف کارگردانی، بازیگری و طراحی صحنه مورد بحث قرار گرفت.
حسن ملکی در آغاز سخن با بیان این که عنوان ترجمه و تئاتر در ابتدا برای من این احساس را ایجاد کرد که باید به مقابله ترجمه و تئاتر بپردازیم، گفت: ترجمه تئاتر را عنوان درستی میدانم. در ترجمه داستان، نمایشنامه یا مطلب فلسفی و به خصوص شعر میبینید که قدری داستاننویسی، نمایشنامهنویسی و حتی شعر وجود دارد. ترجمه در زمینههای هنری نوعی عنصر تقلید دارد که از اجزای نمایش نیز محسوب میشود. یک داستان از زبان فرانسه به فارسی "ایفا" میشود.
وی در توضیح ایفا شدن متن در ترجمه گفت: اگر گفته میشود عنصر تئاتر تقلید است باید دید که منظور ارسطو نه تنها کپی کردن که چیزی در حد ایفا کردن بوده است. مسلماً برای زندگی کلمه تقلید کم است.
وی برخورد مترجم با متن را همچون برخورد بازیگر با متن به دو شیوه معرفی کرد و گفت: یا بازیگر از فیلتر نقش گذشته و یا نقش را از فیلتر خودش میگذراند تا آن را ایفا کند. در ترجمه نیز یا متن از صافی مترجم میگذرد و یا مترجم در متن غرق میشود و آن را به فارسی درمیآورد. به همین دلیل در ترجمه گفتار و لحن وجود دارد و گاه گفته میشود که برخی از مترجمان دیالوگهایشان یکسان است. این به آن معنی است که متن از درون آنها و به شکل آنها ترجمه شده است.
وی در توضیح مبحث ترجمه و تئاتر به این نکته اشاره کرد که ترجمه و تئاتر دو کلمه است به این دلیل تمرکز صحبت را روی ترجمه گذاشته اما مثالها را از تئاتر انتخاب کرده است. ملکی ترجمه را امری مربوط به زبان و زبان را امری مربوط به انسان دانست و گفت: جهان بشری همچون جهان جغرافیایی محدودهای دارد و دارای تمدنی است که قدمتی دارد. هر تمدن و فرهنگ نیازمند جبران کمبودهای خود است و آن کمبودها را از دیگر فرهنگها برآورده میکند آن هم از طریق ترجمه.
او مترجم را عنوانی وابسته به مؤلف عنوان کرد و گفت: این نویسنده و مؤلف است که استقلال دارد. مؤلف یا نویسنده کسی است که میگوید و مترجم کسی است که بیشتر میشنود. ظاهراً حرفی از خودش نمیگوید اما به این سادگی هم نیست. پس از مرحله شنیدن انگار چیزی را میگوید ولی دامنه گفتاریاش محدود است.
وی با بیان این که مترجم چه چیزی را ترجمه میکند، گفت: مترجم کمبودها، احتیاجات و یا صورتهای فرهنگی را به زباناش بازمیگرداند. و چگونه ترجمه صورت میگیرد؟ نویسنده یک ایده به ذهن دارد و آن را به چیزی تبدیل میکند که هدف است. صورت تحقق یافته ایده، هدف گفته میشود. مترجم نیز یک ایده دارد و میخواهد آن را به هدفاش تبدیل کند. بنابراین باید قدم به قدم پیش رود. اگر فرض کنیم فاصله ایده تا هدف یک خط است باید واحد اندازهگیری آن را شناخت. باید واحد ترجمه نمایشنامه را شناخت.
وی ادامه داد: مترجم مواد محدودی در اختیار دارد که اجازه نمیدهد چیز زیادی به آن اضافه کند اما نحوه رفتن اوست که میتواند هنرش را نشان دهد.
وی با تأکید بر شناخت واحدهای درست نمایشنامهنویسی گفت: مسلماً در نمایشنامهنویسی کلمه واحد گفتاری به شمار نمیرود. یک پاراگرافبندی خاص وجود دارد که به وضوح پاراگرافبندی مقالهنویسی نیست، پیدا کردن این واحدها در طرحهای مختلف یک کار خلاقه است. برای مثال در بازیگری، یک نقش ده صحنه دارد و هر بار که وارد و خارج میشود قرار است یک کار انجام دهد. حتی اگر منظور هیچ کاری نکردن باشد.
وی ضمن توضیح واحد بازیگری در سیستم استانیسلاوسکی و تعریف آن به عنوان ضربان و تپش و نه در معنای ذره یا تکه به صحنه دیدار هملت و افلیا اشاره کرد و ضمن تشریح نگاه کارگردان و بازیگر به هدف و حرکت گام به گام برای رسیدن به هدف گفت: انتخاب و چیدن این گامها نشان میدهد که نویسنده چقدر استعداد داشته است. اگر هر گام را بتوانید به شکل مصدر بیان کنید یک گام واقعی است. حرکت و دیالوگ بازیگر همواره به معنی برداشتن یکی از آن قدمها نیست بلکه یک سری حرکت و یک سری دیالوگ آن مصدر را ایجاد میکند. آنچه مترجم باید ترجمه کند این ضربانهاست اما نه ضربانبازی. مسلماً داستان را نمیتوانید کلمه به کلمه و نمایشنامه را صحنه به صحنه ترجمه کنید باید این ضربانها را پیدا کنید. این ضربانها در کارگردانی و بازیگری با ترجمه تفاوت دارد و پیدا کردن آن واحدهای مجزایی دارد که واحدهای ترجمه هستند.
ملکی در بخش دیگر صحبتهایش یادآور شد که مترجم هم باید به نویسنده وفادار باشد و از خودش چیزی نگوید و هم به صورتی ترجمه کند که ضربانهای لازم را به کارگردان و بازیگر بدهد. واحدهای مترجم شبیه واحدهای نویسنده است و به واحدهای کارگردان نزدیک اما این امر قطعی و همیشگی نیست زیرا انواع ترجمه وجود دارد. گاه توضیح صحنه متن اصلی است و دیالوگها متن مکمل محسوب میشوند.
وی بلوک نمایشنامهنویسی را مجموعهای عنوان کرد که در خودش حداقل یک اکشن مهم داشته باشد. بلوکهای نمایشنامهنویس با بازیگر یکی نیست. همان طور که در گذشته تقسیمبندی صحنه بر اساس ورود و خروج بازیگر بود اما بعدها با وقوع ماجرای اصلی، نمایشنامه را یک صحنه محسوب کردند.
این مترجم تئاتر در بخشی از زمان پرسش و پاسخ این نشست یادآور شد: آنها که دانشمند تئاتر هستند کمتر به سراغ ترجمه میروند. ترجمه راه سادهای برای جای پا پیدا کردن و پول درآوردن است. برای آن که نمایشنامهای را ترجمه، کارگردانی و بازی کنید باید بتوانید آن را تجزیه کنید. تا تجزیه نکنید نمیفهمید چه ربط و ارتباطات پیچ در پیچی دارد و چه عبارتی به مضمون محتوا و ساختار آن میخورد. اگر تجزیه و تحلیل نکنید احتمالاً ترجمه شما خندهدار خواهد بود.
وی در پایان تصریح کرد: واقعیت این است که در ایران کسانی دست به ترجمه میزنند که در گامهای اولیه آشنایی با تئاتر دارند. خود من آموزش تئاتر را از طریق ترجمه گرفتهام.